معامله گر منظم
توسعه نگرش کسب سود در بازارهای مالی (بورس، فارکس)
نوشته: مارک داگلاس
ترجمه: محسن جعفری
ویراست: مهدی حبیب الهی 1360 /habibelahi@gmail.com
صفحه آرایی: دریچه نو
طرح جلد: محمدعلی بیگدلی
نوبت چاپ: اول، زمستان 1389
شمارگان: 2000 نسخه
شابک: 3-32-9945-964-978
کتابسرای سمت نو - فروش اینترنتی کتاب –
تحوبل 24 ساعته در مراکز استانها و 48 ساعته در سایر شهرها
تخفیف 30 تا 50 درصدی تا پایان اسفند ماه 1393
www.samteno.ir
نشر و پخش کتاب سمت نو
تلفن: 09357749274
22849664 - 021
فهرست
حرف اول
شروع
بخش اول مقدمه
1 چرا این کتاب را نوشته ام
2 چرا یک متد فکری جدید
بخش دوم طبیعت، معامله از دیدگاه روان شناختی
3 حق همیشه با بازار
4 محیطی با پتانسیل نا محدود برای سود و ضرر
5 قیمت ها همیشه بدون محدوه معینی در حرکت
6 بازار یک محیط پویا
7 در بازار پویا، دلایل حرکت بازار نامشخص
8 سه مرحله برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق
بخش سوم ساختن یک چهارچوب را برای درک خودمان
9 درک ماهیت روانی بازار
10 چگونه خاطرات، وابستگی ها، و باورها فضای فکری ما را مدیریت می کنند
11 چرا باید انعطاف پذیری را بیاموزیم
12 پویایی در دستیابی به اهداف
13 مدیریت انرژی فکری
14 فنونی برای تغییرات موثر
بخش چهارم چگونه یک معامله گر منظم شویم
15 روان شناسی تغییرات قیمت
16 مراحل موفقیت
17 پایان
حرف اول
از سال 1979 تا کنون جایگاه منحصر به فرد من در جامعه مالی، به من اجازه بحث و سوال با هزاران نفر از تجار، دلالان و مشاوران را داده است. من یک دلال و یا یک نویسنده نیستم. من رییس اجرایی CompuTrac هستم. این شرکت خدمات تجزیه و تحلیل فنی در مورد سهام و قرارداد آتی را ارائه می کند. احساس می کنم که موقعیت من به عنوان یک فرد بی طرف موجب شده که مردم به راحتی با من صحبت کنند. از سال 1960 که معامله گری مستقل خود را شروع کردم به سرعت متوجه شدم که مشکلات روانی معامله گران موجب جلوگیری از موفقیت آن ها در بازار می شود. این تشخیص موجب شد که عده بیشتری از مردم برای مشاوره به من مراجعه کنند.
به عنوان یک نتیجه صادقانه احساس می کنم که موفقیت در تجارت 80 درصد روانی و تنها 20 درصد به متد معامله گری اعم از فاندمنتال یا تکنیکال مربوط می شود. برای مثال شما می توانید با یک دانش متوسط از تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، در صورتی که کنترل روحی خود را از دست ندهید، در بازار سود کنید و برعکس اگر بهترین و بزرگ ترین سیستم معاملات را داشته باشید، اما کنترل روانی وجود نداشته باشد، شما بازنده هستید.
یک معامله گر خوب به تجربه دریافته است که قبل از یک معامله موفق ممکن است با چندین معامله زیان ده روبه رو شود. مدیریت سرمایه و حد ضررهای واقع بینانه می تواند معامله گر را از خطرات جدی محافظت کند تا اینکه در یک حرکت بزرگ بازار به سود برسد.
مدیریت سرمایه از دو عنصر اساسی تشکیل شده است: مدیریت روانی و مدیریت ریسک. مدیریت ریسک زیر مجموعه عوامل روانی است که توسط معامله گر درک و قبل از آنکه در موقعیت خطرناکی قرار گیرد در نظر گرفته می شود.
مطمئنا حرکت با احتیاط در بازار و مطالعه و تجزیه و تحلیل، مخصوصا برای معامله گران جوان، یک ضرورت است. اما آزمون نهایی معامله گر در بازار واقعی و تحت فشار آن است. به آهستگی شروع کنید. در هر معامله سوال کنید: چه انگیزه ای داشته اید؟ آن معامله را چگونه مدیریت کردید؟ آیا با موفقیت همراه بود؟ چرا؟ آیا با ضرر همراه بود؟ چرا؟ قبل از آنکه معامله جدیدی را انجام دهید به ارزیابی ها، نظرات و پیشنهادات معاملات قبلی خود رجوع کنید.
من در تمام سمینارهای بزرگ شرکت سعی می کنم کارگاه هایی داشته باشم تا بر جنبه های مختلف روحی و روانی بازار کار کنیم. الهه مرگ، کسی که سرمایه شما را از بین می برد و سودتان را ناپدید می کند نه اسرارآمیز است و نه کاملا روشن و واضح، اما به سادگی شما را به گمراهی می کشد.
"مدیا درست قبل از آنکه فرزندانش را به قتل برساند گفت: من می دانم چه عمل بدی انجام می دهم، اما احساسات من از منطق من قوی تر است." اگر در هنگام معامله کردن احساسات شما منعکس کننده ذهن شما است ، بنابراین قطعا "معامله گر منظم" کتابی است که شما باید آن را مطالعه کنید.
خواندن این کتاب بسیار لذت بخش است. من برای فرا گرفتن آن ها هزینه سنگینی پرداختم و راه دشواری را سپری کردم. می توانم صفحات کتاب را بخوانم و بگویم من آن هستم، من آن هستم. جملات مهم و کلیدی کتاب را علامت گذاری کنید و درست مانند آنکه با دوست خود صحبت می کنید آن ها را بخوانید و از مطالعه آن لذت ببرید. شما خوش شانس هستید، چون قبل از آنکه اشتباهات خیلی جدی انجام دهید درباره آن می آموزیید.
امیدوارم در مورد خودتان بیشتر یاد بگیرید و در زمینه مهارت های خود مطالعه کنید.
معامله¬گر ها کسانی هستند که برای فکر کردن وقت می گذارند و برای باقی ماند در بازار تمرین می کنند و احتمالا موفق می شوند.
تیماتی اسلاتر
مدیرعامل شرکت نرم افزاری کامپیوتریس
شروع
معامله گر منظم راهنمایی جامع برای فهم این نکته است که برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بازار سهام یا قرارداد آتی نیاز به خودشناسی، انضباط و بازنگری شخصیتی است. این کتاب یک راهنمای گام به گام برای "تطبیق" با موفقیت در موقعیت های غیر معمول روانی بازارهای جهانی است.
می گویم "تطبیق دادن" زیرا بسیاری از مردم در محیط بازار اقدام به معامله می کنند، بدون آنکه متوجه شوند که این محیط تفاوت بسیاری با محیط اطراف آن ها دارد. عدم شناخت این تفاوت ها موجب می شود که بسیاری از اعتقادها و باورها که موجب عملکرد موثر در محیط اجتماعی می شود، در محیط بازار موانع روانی ایجاد کرده و دستیابی به موفقیت را بسیار سخت نماید. برای دستیابی به سطوح موفقیت، به عنوان حداقل نیاز معامله گران، آن ها باید اقدام به درک تفاوت های بازار کنند. برخلاف دیگر محیط های اجتماعی، مهارت های معامله گری، درجه بسیار بالایی از خود کنترلی و اعتماد به نفس را از معامله گر طلب می کند که موفقیت های او تابعی از آن ها است. با این حال بسیاری از ما نمی توانیم خود را کنترل کنیم. زیرا همانند بچه ها آموخته ایم که اختیار ما توسط یک محیط ساخت یافته قوی تر کنترل شود تا رفتار ما برای مطابقت با انتظارات جامعه اصلاح گردد.
به این ترتیب ما تحت تاثیر نیروهای خارجی مجبور بوده ایم در چهارچوب یک سیستم پاداش و مجازات، روش های خاصی از رفتار را بروز دهیم. به عنوان پاداش ما را در بیان برخی از سلیقه ها و روشها آزاد می گذارد و به عنوان تنبیه ما را از داشتن چیزهایی که می خواهیم محروم می کند، برای ما ایجاد درد کرده و یا ه صورت مختلف ما را تنبیه بدنی می کند. به عنوان یک نتیجه ما به طور معمول تنها صورتی از کنترل رفتاری را آموخته ایم که مبتنی بر دوری از درد، فیزیکی یا روحی، از کسی یا چیزی است که فکر می کنیم قدرت بیشتری از ما دارد. از آنجایی که مجبور به چشم پوشی از قدرت شخصی خود علیه دیگران شده ایم، طبیعتا ما بر اساس همان چهارچوب ذهنی روش های سنتی را برای موفق شدن توسعه می دهیم (از راه های خاصی که هر کدام از ما آموخته ایم تا به خواسته های خود برسیم). بنا به آنچه که گفته شد: ما آموخته ایم که کسب قدرت و دستکاری آن و فشار برای تغییر دنیای بیرونی، تنها راه برای رسیدن به خواسته های ما است.
شما به عنوان یک معامله گر باید بدانید که منابع ذهنی که شما در زندگی روزمره تان برای به دست آوردن خواسته هایتان استفاده می کنید در محیط بازار کارایی ندارد. قدرت و کنترلی که لازمه اداره بازار است (آن ها را برای آنچه که می خواهید به کار بگیرید) فراتر از قدرت چند نفر انگشت شمار است. و محدودیت های خارجی که در محیط اجتماع برای کنترل رفتار شما وجود دارد در داخل محیط بازار وجود خارجی ندارد. بازار به هیچ وجه قدرت یا کنترلی روی شما ندارد، بدون انتظار از نوع رفتار شما و بدون توجه به خواسته های شما حرکت می کند. در حقیقت اگر شما نمی توانید بازار را کنترل یا اداره نمایید و بازارها هم هیچ قدرت و یا کنترلی روی شما ندارند، بنابراین مسولیت ادراک شما و نتایج رفتار شما فقط با شما است. کاری که شما می توانید انجام دهید کنترل خودتان است. به عنوان یک معامله گر شما می توانید قدرت یا پول به خودتان بدهید یا پول تان را به دیگر معامله گران ببخشد.
اینکه شما کدامیک از این دو راه را انتخاب نمایید با چند فاکتور روحی مشخص می شود که یا اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد و یا خیلی کم به آن توجه می شود. و این ادامه دارد تا اینکه شما مهارت های جدیدی را کسب نمایید و هم چنین یاد بگیرید که چگونه خود را با شرایط بازار تطبیق دهید.
برای دستیابی به یک موفقیت پایدار در این بازار نیاز دارید که یاد بگیرید چگونه خود را کنترل نمایید. ممکن است راه های این کار به کلی برای شما نا آشنا باشد. همچنین باید یاد بگیرید چگونه برای ارتقا دیدگاه تان با شناخت احتمالات ممکن برای رسیدن به رویاهای تان در عرصه تجارت، به خودتان آزادی ذهنی اهدا نمایید.
تنها تعداد کمی از معامله گران درک کرده اند که مسولیت همه فعالیت هایشان در بازار فقط با خود آن ها است. حتی کم تر کسانی هستند که می¬پذیرند پیامدهای روانی معامله کردن در بازار ناشی از درک آن ها از محیط بازار است و باید برای دستیابی به درک بالاتری از بازار تلاش کنند. هیچ یک از ما در دوران رشد یاد نگرفته ایم در فضایی که هیچ ساختار محدود کننده ای وجود نداشته و دارای آزادی مطلق هستیم، چگونه باید رفتار کنیم. در محیط بازار این تنها شما هستید که قوانین را وضع می کنید و سپس باید با نظم و انضباط به آن پای بند باشید. این کار بسیار مشکل است. نوسانات قیمت های سیال، همیشه در حرکت هستند. حوادث کاملا بر خلاف ساختاری که ما به آن عادت کرده ایم اتفاق می افتند. در محیط بازار تصمیم ها در مقابل شما به اندازه نوسان قیمتها بی¬انتها است. تصمیم¬گیری صرفا برای اینکه در بازار شرکت کرده باشید، اشتباه است.، بلکه باید تصمیم بگیرید که چه زمانی وارد شوید، چه مدت در بازار باقی بمانید و تحت چه شرایطی از بازار خارج شوید. هیچ آغازی، ادامه ای و پایانی وجود ندارد. تنها چیزی که وجود دارد افکار ذهنی شما است.
علاوه بر آن در هر تصمیمی پیامدهای روانی منفی وجود دارد. این را بدانید که حتی کوچک ترین تعهد مالی از یک قرارداد در هر تجارت یک پتانسیل نا محدود برای ضرر کردن است. از دیدگاه روانشناختی، این بدان معنی است که هر موقعیت معامله ممکن است همه رویاهای استقلال مالی شما را برآورده کند و بطور هم زمان خطر از دست رفتن کل سرمایه شما را با خودش دارد. حرکت و نوسانات دایمی قیمت به سادگی شما را به نادیده گرفتن خطرات با اعتماد به نفس کاذب و اینکه در این زمان لازم نیست از قوانین خود پیروی کنید، می فریبد.
بازار محیطی است با آزادی عمل مطلق. ترکیبی از امکانات نامحدود و خطرات نامحدود. اگر شما یکی از شرکت کنندگانی هستید که به پارامترهای روحی روانی بی توجه است (کسی که رفتارهایش در چهارچوب ذهنی به سمت ساختارها، محدودیت ها و انتظارات خارجی متمایل است) پس برای حوادث این محیط و فاجعه های مالی آن باید آماده باشید.
این سناریو شوم قطعا توضیح می دهد که چرا افراد کمی از معاملات به سود می رسند. تقریبا تمام کسانی که تلاش برای ایجاد یک معامله کامل و بی نقص را دست کم گرفته اند و توانایی های خود را بیش از حد واقعی برآورد کرده اند، انتظارشان از بازار زیاد می شود. بنابراین بیش تر افراد، اگر نگوییم همگی،درجاتی از "آسیب های روانی" را متحمل می شوند.
تعریف من از" آسیب های روانی" هر چهارچوب ذهنی است که پتانسیل ایجاد ترس را داشته باشد. از نتایج ترس، ایجاد شرایط روحی مانند استرس، اضطراب، سردرگمی، ناامیدی و یا خیانت است. در واقع شرایط احساسی دردناک، محصول انتظارات غیرواقع گرایانه است. انتظارات غیر واقع گرایانه بین باورهای شخص در مورد چیزهایی که باید باشد و شرایط واقعی که منطبق بر باورهای شخص نیست، ایجاد تضاد می کند. این تضاد از طریق احساسات ما به صورت درد بیان شده که ما به طور کلی با عناوین استرس، اضطراب،سردرگمی و ... می شناسیم. به نظر می رسد برای اجتناب از این درد، سیستم دفاعی روانی به صورت غریزی از ورود هرگونه اطلاعات تایید کننده وجود تضاد بین انتظارات و واقعیات بیرونی جلوگیری می کند. این دفاع شامل انکار، توجیه، چشم پوشی و ... همه گی در نتیجه اعوجاج (انحراف) ذهنی است.
اعوجاج ذهنی زمانی رخ می دهد که سیستم روانی ما به طور خودکار اطلاعات محیط بیرونی را با شکل دهی و گزینش اطلاعات، منحرف می کند تا برای اجتناب از احساس هر گونه درد، تضاد بین انتظارات ما و واقعیات بیرونی را جبران نماید. این کار به گونه ای انجام می شود که ما به یک "واقعیت مشترک" بین باورهای مان و واقعیت های بیرونی معتقد شویم. من با تعریف"واقعیت مشترک" یک تناظر بین باورهای خودم و شرایط واقعی محیط ایجاد می کنم.
اگر شما اطلاعات بازار را تحریف نمایید، نمی توانید واقعیت های بازار را درک کنید، همچنین نمی توانید با توهم خودتان مقابله کنید، تا جایی که از ناامیدی احتمالات ممکن را نادیده می گیرید. در این مرحله خود را در معرض چیزی قرار می دهید که به آن "آگاهی اجباری" گفته می شود. بدیهی است در صورتی که بازار بر خلاف چیزی که شما اجازه درک آن را به خود می دهید، کاری انجام دهد (زیرا مقداری، نه همه، اطلاعات بازار آن طور که شما می خواهید در دسترس نیست) مقداری از سرمایه خود را از دست خواهید داد. این تحریف واقعیت ها تا جایی ادامه خواهد داشت، که تناقض بین باورهای شما و اطلاعات واقعی بازار سیستم دفاع روانی(توهم) شما را درهم بشکند. این مساله معمولا باعث ایجاد حالت شوک می شود، تا جایی که ممکن است تعجب کنید چه گونه اتفاقات بد به این سرعت برای شما رخ می دهد. در چنین وضعیتی ضررهای پی در پی در بازار شما را وادار به مقابله با توهم داشتن درک مشترک از بازار می کند و باعث ایجاد یک آگاهی دردناک می شود.
در زمان هایی، لازم است به بررسی و بازنگری درک خود از بازار بپردازید. زیرا به خاطر نحوه شکل گیری افکارمان از زمان کودکی، از طریق درک این مساله که در آینده چه اتفاقی می افتد، سعی در کنترل حوادث بازار داریم. ما بازار را پیش بینی می کنیم و سپس سفت و سخت در انتظار رخ دادن آنچه پیش بینی کرده ایم می مانیم. این جاست که شما نیاز به فراگیری تکنیک های انعطاف پذیری روانی دارید تا اجازه دهید دیدگاه تان ارتقا یابد. به نحوی که احتمالات و حوادث مختلف را در نظر گیرید. شاید شما قادر به کنترل بازار نباشید، اما می توانید ادراکات خود را کنترل نمایید و از آن ها به منظور دستیابی به درجه بالاتری از واقع بینی و در نتیجه درجه بالایی از درک مشترک از بازار، استفاده کنید.
آگاهی های اجباری ممکن است دردناک باشند، اما به احتمال زیاد آن ها نمی توانند مانع از جذب شما به فرصت هایی که بازار فراهم می کند شوند. با این حال اثر روانی انباشته شدن آن در ذهن شما بسیار منفی است. اگر شما از طریق چندین آگاهی اجباری برنجید، ادراک شما به جای جست و جوی فرصت های بازار، به شدت تبدیل به وزنه ای جهت اجتناب از درد می شود. ترس از دست دادن پول، اشتباه کردن یا گم کردن فرصت ها ، انگیزه اولیه شما از عمل کردن یا نکردن خواهد شد.
زمانی که ترس انگیزه انجام دادن یا ندادن کاری شود، چند مشکل عمده بوجود می آید. زمانی که با تمرکز بر ترس به فرصت ها نزدیک می شوید دامنه درک شما محدود می شود. شما اطلاعاتی که به دلخواهتان هست را درک می کنید و این بزرگترین دلیل وجود ترس در شما است. ترس بطور سیستماتیک مانع اعتماد شما به اطلاعات بازار که بیان گر فرصت های دیگر است، می شود. همان طور که شما ارتباط منفی بین ترس و آگاهی را درک میکنید، ممکن است متعجبانه بیاموزید که تلاش تان برای جلوگیری از ضرر، منجر به ایجاد آن می شود. ترس همچنین دامنه پاسخ گویی شما را به هر وضعیتی محدود می کند. تعداد قابل توجهی از معامله گران رنج می برند، زمانی که دقیقا می دانند چه کار می خواهند انجام دهند، اما در زمان انجام دادن آن، خود را بطور کامل ناتوان می یابند.
قبل از آنکه کسی بتواند در یک محیط تجاری بدون ساختار مشخص موفق شود، نیازمند آن است که اعتماد به نفس و اطمینان به خویشتن را در خود تقویت کند. من اعتماد به نفس را عدم وجود ترس همراه با اطمینان به خویش تعریف می کنم. اینکه بدانیم در حال حاضر چه کاری نیاز هست انجام دهیم و سپس بدون درنگ آن را انجام دهیم. هرگونه دو دلی، تنها ایجاد تردید و ترس خواهد کرد. هر درجه از تردید و دودلی که در ذهن وجود داشته باشد، به همان اندازه شما احساس ترس و اضطراب می کنید. نتیجه منفی تجربه معامله کردن در حالت ترس، اضطراب و سردرگمی، ایجاد یا افزایش باور ضعف و بی کفایتی در خویشتن است.
بدون در نظر گرفتن اینکه ما با چه سختی تلاش می کنیم تا نتایج رفتارهای خود را از دیگران مخفی نماییم، به وضوح مشخص است که نمی توانیم این نتایج را ازخودمان مخفی کنیم. اگر رفتار بازار با شما مرموز به نظر می رسد، به خاطر رفتار مرموز و مدیریت نشده شما است. صرف نظر از آن چیزی که درک می کنید یا خواهان آن هستید. به احتمال زیاد شما نمی توانید رفتار بعدی بازار را تعیین کنید وقتی که حتی نمی دانید رفتار آینده خودتان چگونه است.
تعدادی از معامله گرانی که از موانع روانی عبور کرده اند، حکمت این کار را در قالب جملات طلایی به ما آموخته اند. "یاد بگیرید چگونه ضررکنید!"، " به دنبال روندها بروید"، " روندها دوست شما هستند" ، "جلوی ضررها را بگیرید و به سودها اجازه پیشرفت دهید"، "برای شناخت بازار لازم است که ابتدا خودتان را بشناسید" و ... .
کتاب "معامله گر منظم" به طور کامل به کاوش، تحلیل و سپس سازماندهی اجزا این مشاوره روانی با فرایند یادگیری گام به گام می پردازد. این فرآیند شما را از طریق مراحل لازم برای بدست آوردن موفقیت در محیط بازار هدایت می کند. این کتاب به شما توضیح می دهد چه مهارت هایی لازم است، چرا نیاز داریم آن ها را درک کنیم و چه گونه باید آن ها را فرا بگیریم.
این کتاب در چهار بخش سازمان یافته است. اولین بخش شامل یک مقدمه و دو فصل است. بخش دوم شامل فصل سوم تا هشتم است که به تعریف مشکلات و چالش های پیش رو برای یک معامله گر موفق می پردازد. بخش سوم متشکل از شش فصل است که به شما بینش اساسی لازم برای شناسایی آنچه که در روان تان باید تغییر کند و چگونه گی ایجاد این تغییر را می دهد. بخش چهارم شامل فصول 15 و 16 است که تمام نکات مهم برای توسعه مهارت های تجاری خاص را در یک چهارچوب جمع بندی کرده است. در این فصل می آموزید که چگونه هدف مندانه فعالیت های بازار را زیر نظر بگیرید و تعیین کنید که کجا لازم است خود را محدود کنید. پیاده سازی این مراحل نیازمند باز شدن این محدودیت ها در یک مسیر پربار و بی دردسر است.
254 صفحه / رقعی
کتابسرای سمت نو - فروش اینترنتی کتاب –
تحوبل 24 ساعته در مراکز استانها و 48 ساعته در سایر شهرها
تخفیف 30 تا 50 درصدی تا پایان اسفند ماه 1393
www.samteno.ir
نشر و پخش کتاب سمت نو
تلفن: 09357749274
22849664 - 021